کد مطلب:35510 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:148

در درود بر پیامبر











«و صل علی محمد (ص)»

بر روان محمد (ص) آفرین باد.


خداوندگارا كریما شها
هدایتگر از نور بر گمرها


بتاریكی جهل نور رهی
به ارشاد بر بنده منت نهی


خروشید چو در توده دیو هوس
بدین سان كه كس نیست در بند كس


هوس همچنان ابرهای بهار
بگیرد چو از مردمان اختیار


فساد و نفاق از كران تا كران
بگیرد ز دست تعاون، عنان


در آن تیرگیها شود ناگهان
پدیدار رخسار پیغمبران


تو گویی فرشته رسد از بهشت
كند منع گفتار و كردار زشت


چو افتاد در تیره روزی، بشر
چراغ هدایت شود جلوه گر


كتابی كند تازه بر نام عشق
رساند چو از مهر، پیغام عشق


به جانهای افسرده از نور دین
ز آیات بخشیده نوری نوین


پراكندگیها شود جمع و جور
شود خودپرستی از آن جمع، دور


برافروزد از مهر، نور و داد
رسد توده بر نعمت اتحاد


هر آن دل كه فارغ بد از سوز عشق
كند از وفا نكته آموز عشق


چو آهن سیه گشته از زنگ، دل
ز نور محبت كند مشتعل


خدایا دلم گشته تقدیس گر
به پیغمبرانت نفر در نفر


درود فراوان فرستم بر آن
كه او بود پایان پیغمبران


درخشنده آیین توحید كرد
به قرآن و اسلام جاوید كرد


به روح محمد (ص) هزار آفرین
كه بنیاد فرمود نظمی نوین


درخشید خود از فضائل چنان
كه پنهان شد آن گفته ی دیگران

[صفحه 184]

ز قرآن به وحشت سرای حجاز
بهشتی به پا كرد بس دلنواز


ز عشق و وفا اندر آن ریگزار
پدیدار فرمود خرم بهار


در آن دشت سوزان و تفتیده جان
به پا كرد دانشسرای جهان


محمد به دنبال پیغمبران
چو آمد بشد برتر از آن میان


گرفت از خدا رتبه مهتری
بر آن جمع، دادش خدا رهبری


پدر داشت مردی شجاع و دلیر
ز پستان پرهیز نوشید شیر


به خردی خود از نعمت باب و مام
همی گشت محروم خیرالانام


شبان بود در عمر خود یك زمان
زمانی دگر بود بازارگان


عرب را كه بد بدخوی و خیره سر
به زانو درآورد آن پر هنر


برانگیخت او را بدان سان خدا
كه جنبید تنهای تنها ز جا


كه بر راه حق عده ای بت پرست
كشاند، بگیرد ز گمراه دست


چنان كرد و پیروز شد آن چنان
كه آورد در راه حق گمرهان


شدند آدمی خوی، درندگان
فرشته شد اهریمن بدگمان


محمد (ص) چو كرد آن وظیفه ادا
به قرآن سپرد امت پارسا


چو زین دهر شد سوی دیگر سرای
سپرده است قرآن به دست خدای

[صفحه 185]


صفحه 184، 185.